urlocalzosha - Zosha
Zosha

~‌ Hey There! :P

29 posts

Work In Progress

Work In Progress

Work in progress 😂😂

دارم میزنم تو کشیدن نقاشیای داستانی

این وسط دارم یه مانگا هم طراحی میکنم، با حضور بروبچه های بانتن😭🔥

  • alamiri
    alamiri liked this · 7 months ago
  • christabelq
    christabelq liked this · 8 months ago
  • nolik
    nolik liked this · 8 months ago
  • misty-sees-you
    misty-sees-you liked this · 8 months ago
  • sillysnaildraws
    sillysnaildraws liked this · 8 months ago
  • lerrixe
    lerrixe liked this · 8 months ago
  • west150
    west150 liked this · 8 months ago
  • lshahhs
    lshahhs liked this · 8 months ago
  • silverswan20
    silverswan20 liked this · 8 months ago
  • travatr
    travatr liked this · 8 months ago
  • urlocalzosha
    urlocalzosha liked this · 8 months ago

More Posts from Urlocalzosha

8 months ago
I've Spent 12 Freaking Hours On This

I've spent 12 freaking hours on this🥰🔪

There's lot of genderswapped characters that I drew, from jjk, tokrev & some others I'm gonna draw later

Click for better quality

Slayed of failed?😃

۱۲ ساعت کوفتی سر این لعنتی وقت گذاشتم مشیلنلیشلیشنباشمابش

کلی کاراکتر از کلی انیمه مختلف آوردم جنسیتشونو برعکس کردم کشیدمشون🥰

زیادی حوصله دارم-

تازه بازم از این جزئیات دارا میخوام بکشم و خودمو شکنجه کنم👍🏻😐

جهت کیفیت بهتر کلیک کنید رو عکس

چطور شده؟


Tags :
8 months ago
Hii

Hii

Here you go, another old drawing..

Click for better quality

*posts the drawing and runs away*

درود بر بروبچه های فارسی زبانی که اینجان

اینم یه نقاشی قدیمی دیگه، عین بقیه پستام..

جهت کیفیت بهتر عکس کلیک کنید روش داداشیا

*وی بعد از پست کردن در میرود*


Tags :
8 months ago

آقا امروز رفتیم بیرون پالادیوم، رفتم تو کتابفروشی دیدم جلد دوم بازی های میراث اومده (تازه ترجمه شده) (میراث هاثورن)

یعنیا یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی

دویدم

فقط دویدم سمت قفسه چیز دیگه ای یادم نیست-


Tags :
8 months ago

امروز رفتیم طالقان (بماند همه ایل و تبارو جمع کردیم بردیم تازه یه سریا هم قراره بیان بازم-)

آرامش خوبی داره، فقط باید بشینی رو چمنا، باد موهات رو تکون بده و مدیتیشن کنی

جاده ی خوبی داره نسبتا، ولی بهتره شب نری، خیلی تاریک و پیچ در پیچه. اگه تهران باشی دو ساعته میرسی.

عنکبوتای نازی هم داره، یه بار یکیشو دیدم که پاهاش قرمز بود.

هنوز کلی برف روی قله ها مونده بود!

وسط راه نزدیک یه پرتگاه توقف کردیم استراحت کنیم. تمرین سنگ پرتاب کردن کردم. اولش دستم ضعیف بود، کج هم میزدم که بابام اومد گفت چرا مثل دخترا پرتاب میکنی. (خب دخترم دیگه-)

دیگه زوشا قاطی کرد، آستینو بالا زد چنان سنگارو پرت کرد که پشماتون بریزه. دو سه تاش از یک سانتی متری صورت مامانم و داییم رد شد-

به شهرک که رسیدیم چون خیلی فاصله داره تا خونمون همون جا خریدامونو کردیم. تخم مرغ بومی و یه تخم غاز هم گرفتیم. اندازه دوتا تخم مرغه که خب طبیعیه.. غاز خودش اندازه دوتا اردکه.

تو ویترین یه مغازه الکتریکی یه گربه خوابیده بود، انگار از کل جهان جدا بود اهمیتی به اطرافش نمیداد. فقط محکم پلک هاشو بسته بود.

یکم سبزیجات و جوجه گرفتیم و رفتیم سمت خونه..

صبحونه رو کنار هم خوردیم، نون سبوس دارش به قرمزی میزد.

بعدم به کارای خودمون مشغول شدیم..

ظهر وسط آفتاب سگ پز رفتم بدمینتون بازی کردم، برگشتم داخل نفس نداشتم فقط ولو شدم، سقفو صورتی میدیدم XD

با پسرخاله کوچولوم وقت گذروندم یه گلم گذاشتم رو کله‌ش. جوجه درست کردیم. زغالش خراب بود مجبور شدیم عوضش کنیم. زیاد چیزی نخوردم.

نزدیکای عصر به باغ یه عزیزی (اجازه داد بهمون) دستبرد زدیم و نزدیک یه کیلو آلبالو چیدم، یه سریاشون خیلی درست بودن اندازه ی گیلاس، احتمالا چون بذرشون مجارستانی بوده. کلی آلوچه چیدیم (گوجه سبز میگید بهشون؟) کلی گل چیدم که بیشترشون خشک شدن.. یه سریاشون شبیه شیپور بودن، میخوام بچسبونمشون توی دفترم.

(بماند که کلی شته از داخلشون کشیدم بیرون-)

بیشتر اون آلبالو ها رو میخوام بدم به چندتا از دوستام. چند وقته باهام حرفی نزدن، پس از راه دوستی وارد میشم.

از لا به لای کلی گندم و علف هرز رد شدم که تا یکم پایین تر از شونه هام رشد کرده بودن، داشتم خفه میشدم

از کنار یه مرکز ثبت رای هم رد شدیم.. شربت نذری میدادن.

پسرخاله گرامی هم کلا علاقه خاصی به شب راه افتادن داره شب اومده میگه دو ساعته با خانوادم میرسم.

خوبه بزرگوار تو ماشینش محسن لرستانی پلی نمیکنه وگرنه ده دقیقه بعد از پیامش رسیده بود. با سر و کله شکسته البته-

احتمالا شنبه صبح برگردیم..

راستی، کلی صفحه جدید به بولت ژورنالم اضافه کردم، عکسشونو میزارم

بدرود.

 ( -)
 ( -)
 ( -)

Tags :
8 months ago

*^*

C:
C:

c: